سلامـ بــر تــو بانـــویـ ِ سرزمینـ ِ منـ..
بانوی زیبایی ها..
بانوی تنوع طلب..
بانوی زیبایی خواه..
بانوی ناز کردن ها..
بانوی احساسات..
بانوی تحصیل کرده..
بانوی صبور..
.
.
سلامـ بــر تــو بانـــویـ ِ سرزمینـ ِ منـ..
یادش بخیر..
خداوند تو را آفرید..
و جنس تو را ظریف قرار داد و نه ضعیف..
احساسات را در تو قرار داد..
تو را اهل "نــاز" آفرید و مَرد را اهل "نیــاز"..
نیازِ به حُجب و حیا را در تو قرار داد و نیازِ به غیرت را در مَرد..
حجاب را برای تو قرار داد و غریزه ی خواستنت را برای مَرد..
.
.
سلامـ بــر تــو بانـــویـ ِ سرزمینـ ِ منـ..
همان بانویی که تمام زیباییش را در خانه برای مردش به نمایش میگذاشت..
نازش را به رخ مردش می کشید..
نیازِ به زیبایی را در خانه پاسخ می داد..
لباس های زیبایش برای پوشیدن در خانه بود..
و گوهر وجود خود را تنها در اختیار کسی می گذاشت..
که مَردِ زندگیش بود..
و نگاهبان و پاسبان از خانواده اش..
و پدری دلسوز برای فرزندانش..
.
.
امّا این روزها تو را چه شده است؟؟
زیباییت را برای همه به نمایش میگذاری..
و از حجاب بیزاری..
لباس هایت به گونه ایست که چشمان بیمار و ناپاک را به خود جلب می کند..
کارهای مردانه برای خود بر میگزینی..
نازت را در صدایت برای هر مرد بیماری آشکار می کنی..
گوهر جوانیت را در پارک ها و مراکز خرید به تیرگی میکشانی..
و اگر بانوی محجبه ای را ببینی،او را به سُخره میگیری..
شماره همراه هر بی سر و پایی را در گوشی موبایلت وارد می کنی..
قلب بیمار هر مردی را در قلبت جای می دهی..
روزها و شب هایت را با او سپری می کنی..
و هرگاه به نیازش پاسخ گفتی..
او می رود..
که اگر ماندنی بود و سالم..
در خیابان به دنبال تو نمی گشت..
او میرود و..
تو می مانی و احساسات پاکت..
تو می مانی و حس طرد شدن..
تو می مانی و نفرتی از تمام مردها..
و دیگر تو نه مانند یک دختر مجردی..
و نه مانند یک بانوی شوهر دار..
چرا که جسمت مجرد و روحت.........
.
.
و آن هنگام که زمان ازدواجت می رسد..
به دنبال بهترین مردی..
که تمام نیازهای مالیت را پاسخ گوید..
بهترین خانه..
بهترین ماشین..
بالاترین حقوق..
و تو همچنان زیباییت را برای مردهای دیگر به نمایش می گذاری..
از همسرت دور می شوی..
دورتر و دورتر..
و به ناگاه از او متنفر می شوی..
که چرا چشمش به دنبال زنان دیگر است..
و فراموش می کنی..
روزی،مردی..
با نگاه به تو..
و زیبایی به نمایش گذاشته ات..
دلش لرزید..
زندگیش از دست رفت..
و فراموش می کنی زمانی که هنوز ازدواج نکرده بودی..
روزی با گذاشتن خودت در اختیارِ مردِ همسر داری..
یک خانواده را بهم ریختی..
و یادت می رود..
مردی که از همسرش نخواهد حجابش را در مقابلِ مردانِ دیگر حفظ کند..
خود نیز چشمانی بیمار دارد..
برای زنانِ مردانِ دیگر..
.
.
بانـــویـ ِ سرزمینـ ِ منـ..
هرچه که باشی..
خداوند نعمتِ حیا را در وجودِ تو قرار داده..
کافیست پیدایش کنی..
هرچه که باش..
تو را کنیزِ حضرتِ فاطمه(س) خوانده اند..
تو نیز میتوانی پاک باشی..
و روبروی نفْس خود بایستی..
تو نیز می توانی جلوی زمانه بایستی..
و بدان که اولین فایده ی حجاب برای خودت است..
و تنها زیباییت را برای همسرت به نمایش بگذاری..
و بدان خداوند نیز پاداش پاک بودنت را به تو می دهد..
با دادنِ همسری پاک به تو..
چرا که خود فرموده:
همسرانی از خودتان برایتان آفریدم..
به اصلی خویش بازگرد بانـــویـ ِ سرزمینـ ِ منـ..
به اصل ِ پاک ِ خویش..
پ.ن:اگر نوشته م مثل مرد رو نخوندین، روی عبارت م مثل مرد کلیک کنید..